Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «دانا»
2024-04-29@03:07:26 GMT

چرا کتاب در زندگی ما غریب است؟

تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۹۳۹۶۵

چرا کتاب در زندگی ما غریب است؟

کتاب خریدن و کتاب خواندن و تشویق دیگران به کتابخوانی در کشور ما غریب است و این درد بزرگی است که باید درمان شود.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ علی شیرازی در یادداشتی نوشت: کتاب، مهم ترین غذای روح انسان و یکی از بهترین ابزارهای کمال انسانی است:
   ۱. باید همه تلاش کنیم تا فرهنگ کتاب خوانی به عنوان یک سنت حسنه در بین آحاد مردم کشورمان رایج شود و صد برابر وضع موجود ، کتابخوانی رواج و گسترش یابد؛
   ۲.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

باید مردم بدانند که امروز کتابخوانی، نه تنها یک وظیفه ملی، که یک واجب دینی و یک تکلیف شرعی است؛
     ۳. باید همه بدانیم، اگر انس با کتاب رواج یابد ، کتابخوانی نه یک تکلیف ، که یک کار شیرین و یک نیاز تعلل ناپذیر و یک وسیله برای آراستن شخصیت خویشتن تلقی خواهد شد ؛ و همه نسل ها و قشرها به دلخواه و شوق ، بدان رو خواهند آورد؛
    ۴.  باید باور کنیم، اگر انسان بخواهد در زمینه معنوی و فرهنگی تر و تازه بماند ، جز رابطه با کتاب و کتابخوانی چاره ای ندارد. جای کتاب را هیچ چیز پر نمی کند؛
   ۵. باید کتاب خوب را ترویج کرد. باید مردم به کتابخوانی عادت کنند و کتاب وارد زندگی آنان بشود؛
   ۶. باید دولت جمهوری اسلامی ایران و مسئولین فرهنگی کشور صد برابر وضع موجود به کتاب اهمیت دهند؛
   ۷. باید در راستای فرمان امام خامنه ای برای ترویج صد برابری کتابخوانی، تشویق به خواندن کتاب، در راس همه کارها قرار بگیرد؛
   ۸. باید برای اصلاح فرهنگ عمومی و رشد علمی و معنوی مردم، کتاب منتشر،  توزیع و معرفی بشود و همه افراد کتابخوان بشوند؛
   ۹. باید مردم باور کنند، هرکسی که با این دنیای زیبا و زندگی بخش، با دنیای کتاب  ارتباط ندارد ، بی شک از مهم ترین دست آورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است؛
   ۱۰. باید به این باور برسیم که امروز به یک نهضت بزرگ کتابخوانی نیاز داریم؛
   ۱۱. باید کتاب خوب وارد خانه ها و زندگی مردم بشود؛
   ۱۲. باید کتاب در سبد اقتصادی خانوارها جای گیرد؛
   ۱۳. باید کتاب و کتابخوانی در مدارس و دانشگاه ها و حوزه های علمیه، در وزارتخانه ها و ادارات، در سازمان ها و نهادها، و در هر کوی و برزن، مورد توجه جدی قرار بگیرد؛
   ۱۴. باید پدرها و مادرها در تربیت فرزندان خود، به کتاب و کتابخوانی توجه کنند؛
    ۱۵. باید بدانیم عادت به خواندن کتاب، در بین مردم ایران جانیفتاده است که بروند کتابی را بخرند، آن را بخوانند، و دیگران را نیز به خواندن آن کتاب تشویق و ترغیب کنند.

   کتاب خریدن و کتاب خواندن و تشویق دیگران به کتابخوانی در کشور ما غریب است و این درد بزرگی است که باید درمان شود؛
   ۱۶. باید مردم ایران به خواندن کتاب وادار بشوند و کتاب خریدن، جزو لوازم اصلی زندگی و یکی از مخارج اصلی خانواده ها محسوب بشود؛
   ۱۷. باید مردم بیش از خریدن وسایل تزئیناتی و تجملاتی ای؛ مثل لوستر و میز و مبل و پرده، به کتاب اهمیت بدهند و اولویت اول آنان خرید کتاب باشد؛
    ۱۸. باید کتابخوانی مثل خوردن و خوابیدن و مثل کارهای روزانه، وارد زندگی مردم  ایران بشود و به عنوان یک سنت رایج در بیاید؛
   ۱۹. باید همه در جمهوری اسلامی ایران "کتابخوان" بشوند و تیراژ کتاب هایی که هر بار چاپ می شود، به دو میلیون و سه میلیون برسد؛
    ۲۰. باید کتاب را ترویج کرد و به مسئله نشر و توزیع کتاب اهمیت داد؛
   ۲۱. باید کاری کنیم که آثار خوب و ارزشمند فضای جامعه و کشور را پر کند؛
   ۲۲. باید یک قرارگاهی برای نشر به وجود آوریم و از جوان های بسیجی، حلقات صالحین، جوان های خوب دانشگاه ها و دبیرستان ها و مراکز آموزشی، و از طلاب و روحانیون انقلابی حوزه های علمیه برای توزیع کتاب استفاده کنیم؛
 ۲۳. باید هر کتاب خوبی را در چاپ های متعدد و در تیراژهای چهل هزار، پنجاه هزار؛ چاپ کنیم و با توزیع و تبلیغ خوب و شایسته، در ظرف دو سه سال تیراژها را به دو میلیون و سه میلیون برسانیم؛
   ۲۴. باید در دانشگاه، مدرسه، شهر، حوزه های علمیه، وزارت خانه ها، نیروهای مسلح، و در سطح کشور، مسابقه کتابخوانی راه بیندازیم و بعد مراسم این مسابقه را در فضای مجازی و از تلویزیون پخش کنیم؛
   ۲۵. باید یک مسابقه عمومی و سراسری در سطح کشور راه بیندازیم و بعد برای کسانی که در این مسابقه برنده می شوند، مراسمی در صدا و سیما برپا کنیم، همه به آنجا بیایند، از آنها سئوال بشود، جایزه بگیرند و بروند؛
   ۲۶. باید در کنار این مسابقات و برنامه های ترویج کتابخوانی، در دانشگاه ها و مدارس، ساعتی برای کتابخوانی گذاشته شود؛ تا دانشجویان و دانش آموزان با کتاب خوب و فرهنگ کتابخوانی آشنا شوند؛
   ۲۷. باید هر انسان فهیم ایرانی، در هر روز یک ساعت درباره کتابخوانی حرف بزند.
۲۸. باید در هر جلسه و کلاس، و در هر منبری، هر استاد و معلم و روحانی ای از کتاب و کتابخوانی بگوید؛
   ۲۹. باید همه مردم کتابخوان شوند؛
   ۳۰. باید تمامی جوانان ، پیران ، مردان ، زنان ، شهری ها ، روستایی ها با کتاب ارتباط برقرار کنند؛
   ۳۱. باید مردم کتاب را در جیب خود بگذارند و در هواپیما، قطار، اتوبوس، تاکسی، مطب پزشک، اداره و مغازه آن را در بیاورند و بخوانند؛
   ۳۲. باید افرادی که کار روزانه دارند، بخشی از زمان را، ولو ربع ساعت، برای کتاب خواندن بگذارند؛
‌   ۳۳. باید آنقدر کتابخوانی ربع ساعتی را تکرار کنیم که به خواندن کتاب عادت نماییم و کتابخوان حرفه ای شویم؛
   ۳۴. باید کتاب خواندن یک سیره و سنت رایج بین پدرها و مادرها شود و آنان کتاب را بخوانند و به بچه های خود نیز یاد بدهند که در خانه کتاب بخوانند؛

   ۳۵. باید همه جوانان و پدران و مادران و به خصوص بچه ها، با کتاب انس پیدا کنند و بدانند اگر پدر و مادر کتابخوان باشند، بچه ها نیز کتابخوان خواهند شد؛
   ۳۶. باید بچه هایمان را از اول کودکی به کتاب خواندن عادت بدهیم؛
   ۳۷. باید ساعتی در زندگی ما و بچه هایمان به کتابخوانی تعلق داشته باشد؛
   ۳۸. باید طوری عمل کنیم و طوری به بچه هایمان یاد دهیم که وقتی می خواهند بخوابند ، کتاب بخوانند و بعد بخوابند.
   ۳۹. باید در تابستان ها که بچه ها و جوانان تعطیل هستند، کتاب بخوانند، کتاب هایی را معین کنند ، بخوانند و تمام کنند. خلاصه کتاب ها را هم یادداشت کنند؛
   ۴۰. باید جوانان دختر و پسر در دفتری، نام کتاب هایی را که خوانده اند، یادداشت کنند؛
   ۴۱. باید پیر و جوان بهترین کتاب ها را به دوستان خود معرفی کنند و آن ها را به مطالعه کتاب های خوب و مفید ترغیب نمایند؛
  ۴۲.  باید همه جوانان و نوجوانان، دختران و پسران، کوچک و بزرگ در خانواده های ایرانی، مقید به اجرای این توصیه ها باشند؛
   ۴۳. باید هدیه دادن کتاب در زندگی شخصی و اجتماعی ما و در محل کار به یک عادت عمومی و همگانی تبدیل شود؛
   ۴۴. باید برای خرید کتاب، بودجه و وقت بگذاریم؛
  ۴۵.  باید کتاب سهمی در زندگی ما پیدا کند و در زندگی روزانه به کتاب اهمیت بدهیم و از کتابخوان ها تجلیل و تقدیر کنیم.

منبع: دانا

کلیدواژه: کتاب و کتابخوانی خواندن کتاب کتاب خواندن کتاب و کتاب کتاب اهمیت باید کتاب باید مردم باید همه کتاب خوب کتاب ها بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۹۳۹۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟

فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاه‌ام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیت‌های فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفت‌شناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازه‌ترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بی‌عدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمی‌ترین پرسش‌ها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر می‌کنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عده‌ای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد می‌کنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری می‌تواند شما را به سوی زندگی‌ای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.

من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه می‌تواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.

من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی می‌تواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام می‌تواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل می‌اندیشیدند و سعی می‌کردند نقشه‌ای برای آن ارائه دهند. این می‌تواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که می‌توانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روش‌هایی است که در آن زندگی سخت است.

بحران میانسالی یکی از آن پدیده‌های فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقاله‌ای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحران‌های خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه می‌کرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر می‌بردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایین‌ترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق می‌کند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق می‌کند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت می‌کنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیش‌تر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر می‌رسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.

بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه می‌کنند و احساس پشیمانی می‌کنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینه‌های شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیش‌تر فرصت‌هایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمی‌توانید با آن‌ها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینه‌ای خارج شده از دسترس قلمداد می‌شود.

افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیز‌هایی که زندگی را با ارزش به نظر می‌رسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر می‌رسد که در فاصله‌ای قرار دارد که می‌توانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.

بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط می‌شود که فیلسوفان آن را "ارزش‌های غیر قابل مقایسه" می‌نامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظه‌ای پشیمان نمی‌شوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.

یکی از چیز‌هایی که ما در میانسالی تجربه می‌کنیم انواع زندگی‌هایی است که نمی‌توانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این می‌تواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من می‌توانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز می‌توانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما می‌توانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلی‌ای که دوست هستید ملاقات نمی‌کردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.

نقطه شروع آن است که با سختی‌ها بنشینیم و آن‌ها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیده‌هایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.

اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه می‌دهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق می‌توانیم بفهمیم که چگونه فلسفه می‌تواند به عنوان خودیاری عمل کند.

دیگر خبرها

  • مزیت خرید کتاب الکترونیک چیست؟
  • افتتاح دو پروژه راه آهن ملایر کرمانشاه و پایان بازسازی مناطق زلزله‌زده
  • ۳۷۰۰ هزار میلیارد تومان هزینه ۲ افتتاح نمایشی در کرمانشاه
  • کتاب «برای قلب های شکسته» منتشر شد
  • مهلت ثبت ششمین دوره جام باشگاههای کتابخوانی تمدید شد
  • نهاد کتابخانه‌های عمومی زمینه‌ساز ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی
  • کتابخانه‌های سیار نیاز کتابخوانی عشایر را برطرف می‌کند
  • نماز خواندن یک دانشجوی مسلمان بعد از دستگیری در حضور پلیس آمریکا
  • کتاب «یوسف گم گشته باز آید» در ماهشهر منتشر شد
  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟